Draw به فارسی
Draw به فارسی - Web check 'draw' translations into persian. He drew a knife from his pocket. Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی draw a picture به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. She drew a picture of a horse. Web verb (draws, drawing, drew /, has drawn). Exhale, propel, push, repel, repulse. 1 to make a picture with a pen or a pencil: دیکشنری فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی به شما کمک می کند معنای لغات را به خوبی پیدا کنید. ۱۳ آذر ۱۴۰۲ | گذشتهی ساده: Web به گفته پژوهشگران کسانی که نمیتوانند آروغ بزنند، علاوه بر مشکلات جسمی، از شرمساری، اضطراب و. ↔ بالاخره موفق شد بیسکویت را از میان آتش بیرون آورد، Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی drawing به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. • todd drew the child toward the light. He at last succeeded in drawing out the biscuit; He's an excellent speaker who always draws a crowd (او یک سخنران عالی است که. خدمات google واژهها، عبارتها، و صفحههای وب را بدون هزینه بین زبان فارسی و بیشاز ۱۰۰ زبان دیگر فوراً ترجمه میکند. Web ترجمه drawn به فارسی نحیف, (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن رادرآورده اند), (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده بهترین ترجمه های drawn به فارسی هستند. فعل draw به معنای جذب. (به سوی خود یا در جهت معینی. But then, you know, eventually you have to turn all these drawings into reality. استخراج کردن, امتداد دادن, به طول انجامیدن بهترین ترجمه های draw out به فارسی هستند. Draw someone or something to(ward) someone or something to pull someone or something to someone or something. Web چگونه draw را به فارسی ترجمه. Drawn on] مشاهده در دیکشنری تصویری. Web مخالفت چهل ساله با مناسک سنتی و آئینی. • she drew him toward her and kissed him. Draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن را درآورده اند)، شکم خالی، کشیده، ممتد، توخالی شده. Web سایمون شرکلیف به زبان فارسی. He drew a knife from his pocket. کشش، قرعه کشی، طراحی کردن، نزدیک کردن، بیرون کشیدن، کشیدن، قرعه کشیدن، طرح کردن، دریافت کردن، گرفتار کردن، رسم کردن، منقوش کردن. «ماموران پلیس مبارزه با تروریسم به فعالیت. Pronunciation the word draw sounds like more. Web ترجمه draw into به فارسی وارد چیزی کردن، چیزی را درگیر کردن ترجمه draw into به. Web check 'draw' translations into persian. He at last succeeded in drawing out the biscuit; Web verb move something by pulling. دیکشنری فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی به شما کمک می کند معنای لغات را به خوبی پیدا کنید. ۱۳ آذر ۱۴۰۲ | گذشتهی ساده: She drew a picture of a horse. خدمات google واژهها، عبارتها، و صفحههای وب را بدون هزینه بین زبان فارسی و بیشاز ۱۰۰ زبان دیگر فوراً ترجمه میکند. We measure it and draw in reduced size ↔ اندازه ميگيريم بعد سايز اونها رو كم ميكنيم Web سایمون شرکلیف به زبان فارسی موسیقی شمالی را قطع میمیکند و میگوید آهنگ شب. Look through examples of draw translation in sentences, listen to pronunciation and learn grammar. He always feels confident about his capacity of drawing. Web verb (draws, drawing, drew /, has drawn). ۱۵ نفر در پی تیراندازی یک مرد مسلح در دانشکده هنر در مرکز پراگ کشته شدهاند. He's an excellent speaker who always draws a crowd (او یک سخنران عالی. (به سوی خود یا در جهت معینی. He has drawn a car. Web verb (draws, drawing, drew /, has drawn). • she drew him toward her and kissed him. Web به گفته پژوهشگران کسانی که نمیتوانند آروغ بزنند، علاوه بر مشکلات جسمی، از شرمساری، اضطراب و. Web ترجمه draw out به فارسی. • todd drew the child toward the light. کشیدن به داخل، انقباض ترجمه draw in به فارسی است. Web معنی و ترجمه کلمه انگلیسی draw the line به فارسی، به همراه مثال، تلفظ آنلاین و توضیحات گرامری. «ماموران پلیس مبارزه با تروریسم به فعالیت. Web verb move something by pulling. Web سایمون شرکلیف به زبان فارسی موسیقی شمالی را قطع میمیکند و میگوید آهنگ شب یلدا «آخ شب یلدای منی» است و در. دیوان عالی ایالت کلورادو با استناد به بند شورش در قانون اساسی آمریکا میگوید دونالد. Web ترجمه draw in به فارسی. He drew a knife from his pocket. Web چگونه draw را به فارسی ترجمه می کنید؟ : Web دیکشنری ترجمیک مجموعه ای غنی و پویا از لغات ترجمه شده توسط مترجمان ترجمیک است. Web مخالفت چهل ساله با مناسک سنتی و آئینی. Web سخنگوی پلیس «ضد تروریسم بریتانیا» در پاسخ به بیبیسی فارسی گفت: Draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن را درآورده اند)، شکم خالی، کشیده، ممتد، توخالی شده. با تشکیل جمهوری اسلامی، مبنای حکومتمداران، تغییر هویت ایرانی به. Exhale, propel, push, repel, repulse. He's an excellent speaker who always draws a crowd (او یک سخنران عالی است که همیشه. But then, you know, eventually you have to turn all these drawings into reality. Draw someone or something to(ward) someone or something to pull someone or something to someone or something. ۱۳ آذر ۱۴۰۲ | گذشتهی ساده:ترجمه کلمه drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
ترجمه کلمه line drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
اعداد فارسی و انگلیسی
Lili & Lola . Learn The Persian Alphabet Persian alphabet, Farsi
حروف الفبای فارسی مجله نورگرام
ترجمه کلمه draw به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
آموزش تخصصی Corel Draw به زبان فارسی قسمت بیست و دوم
ترجمه کلمه are you good at drawing? به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
نقاشی با حروف الفبا فارسی برای کودکان کلاس اول ابتدایی
حیوانات وحشی، الفبا، آموزش الفبا، کارتهای آموزشی، طوطی، طوطی تی وی
Web ترجمه Drawn به فارسی نحیف, (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن رادرآورده اند), (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده بهترین ترجمه های Drawn به فارسی هستند.
He At Last Succeeded In Drawing Out The Biscuit;
کشش، قرعه کشی، طراحی کردن، نزدیک کردن، بیرون کشیدن، کشیدن، قرعه کشیدن، طرح کردن، دریافت کردن، گرفتار کردن، رسم کردن، منقوش کردن.
He Has Drawn A Car.
Related Post: